آهنگ باج ایمان قیاسی
شب که می شه ستاره ها رو قلب من پا میزارن
یواشکی ردشونو رو تن شب جا می زارن
باز دوباره یکی میشیم
من و تو و ستاره ها
پس می زنیم دست شب و
پا میزاریم تو شهر ماه
شهری که حرف آدماش نا مهربونی نباشه
رو تن هر ثانیه ی عطر جونی بپاشه ...
عطر جونی بپاشه
می گن ستاره ها تو شب حریف تاریکی می شن
سوسویی می زنن ولی باجی به خورشید نمیدن
باجی به خورشید نمی دن
می گن که مهتاب شبا دچاره یک ترسه بده
ساعت بیداری اون لحظه ی خواب و بلده
لحظه ی خواب و بلده
مردن شب تولد دستای گرم خورشید
سپیدی نرم چشات غروب غمهای من
غروب غمهای من
شب که می شه ستاره ها رو قلب من پا میزارن
یواشکی ردشونو رو تن شب جا می زارن
باز دوباره یکی میشیم
من و تو و ستاره ها
پس می زنیم دست شب و
پا میزاریم تو شهر ماه
شهری که حرف آدماش نا مهربونی نباشه
رو تن هر ثانیه ی عطر جونی بپاشه ...
عطر جونی بپاشه